کلاس هایی برای یاد ندادن

مدت ها بود قصد کرده بودم مطلب غیرفنی ننویسم. اما بعضی وقت ها دیگه نمیشه! البته این مطلب بی ربط به حوزه کاری خودم نیست. مربوط به برنامه نویسی میشه، اما قسمت آموزش.
متاسفانه در حال حاضر به جرات میشه گفت هیچ کلاسی وجود نداره که در زمینه آموزش برنامه نویسی و سایر موارد فعالیت خوبی انجام بده، البته قصد جسارت به بعضی اساتید خوب ندارم، اما بیش از 95 درصد از کلاس های موجود فاقد بار علمی هستن.
همین چند وقت پیش بود که یکی از دوستان رو راهنمایی کردم که برای یاد گیری ASP.NET سر کلاس یکی از اساتیدی بره که اسم و رسمی برای خودش داشت، آخه وقتی محتوای آموزشی رو مطالعه کردم، دیدم اگر کسی سر این کلاس شرکت کنه، خیلی توانایی خوبی به دست میاره. البته هزینه کلاس هم به نسبت بالا بود، ولی برای اون سرفصل مناسب بود. خلاصه دوست ما این دوره رو تموم کرد و بعد از تموم شدن دوره خواستم برام توضیح بده چی یاد گرفته، و نتیجه باور نکردنی بود. تنها کاری که انجام شده بود ساختن 2 تا جول و فرمهای مربوطه بود. تو یه فرم اطلاعات وارد جداول میشد و تو فرم دیگه اطلاعات خوانده میشده. قسمت جالبش اینجا بود که حتی ثبت و واکشی دیتا هم به کمک همون ویزارد های محیط انجام شده بود.
ازش درباره CSSپرسیدم، گفت نمیدونم استاد گفته به این دوره مربوط نمیشه
گفتم جاوا اسکریپت چی؟ گفت مربوط نبوده
حتی تگ های اولیه HTML هم آموزش داده نشده بود. سوال من اینه پس چی یاد دادی آقای استاد؟
تکنولوژی های جدید دات نت هم که احتمالا جناب استاااااااااد خودشون هم بلد نبودن.
همون کارهایی هم که آموزش داده شده بود بسیار سطح پایین و ابتدایی. ایشون مثلا کلاس 2010 برگزار کرده بودن، والا ما که تفاوتی بین مواردی که درس داده بودن با dot Net 2003 ندیدیم.
فکر کردم دوستم مطلب رو خوب نگرفته، اما وقتی به صدا های کلاس که ظبط شده بود گوش کردم فهمیدم که من اشتباه میکردم و واقعا کل مطلب آموزشی همین بوده! یعنی 2 ساعت صدای ظبط شده رو اگر قسمت های خالیش رو حذف میکردیم فقط 15 دقیقه مطلب آموزش توش به زحمت پیدا میشد.
خلاصه اینکه وضع آموزش خیلی خرابه. از یه طرف کلاس های آموزشی کاملا بی بهره با دانشجو هایی تقریبا بی سواد و صرفا جهت بهبود وضعیت حساب بانکی استاتید و آموزشگاه ها. از یه طرف کتاب های ترجمه شده که اولا نصف سر و ته کتاب زده میشه که یه وقت کاغذ زیادی مصرف نشه، اون نصف دیگه هم یه جوری ترجمه میشه که آدم داستان "کدوی قلقله زن" بخونه بهتر برنامه نویس میشه.
پی نوشت:  در این وا نفسای بی دانشی در بازار، همیشه باید خدا رو شکر کرد که اینترنت وجود داره و دوستان خودمون چند وقت یه بار دانش خودشون رو بی هیچ ادعا و هزینه ای و در بالاترین سطح در اختیار دیگران قرار میدن، درسته مطالب موردی هست و کوتاه، اما همون مورد رو کامل و صحیح میشه یاد گرفت. واقعا خودن مطلب بلاگ دوستان خیلی مفید تر از کلاس های آموزشی هست، در بعضی موارد که اصلا دانش در بین عزیزان بازاری یافت می نشود.
نوستالوژی: یادش به خیر، اون موقع ها که تازه میخاستم از C++ و ویندوز به Webکوچ کنم، رفتم کلاس SQL Serverجناب ثباتی ثبت نام کردم، بعد هم تو نت گشتم و یه سری جزوه آموزشی ASP.NET از جناب نصیری پیدا کردم که اون موقع ها مال 2003 بود بعدا هم من آپدیتی از اون سری ندیدم. اینقدر مطالب او جزوه و کلاس مفید بود که بعد از 2-3 هفته بچه هایی که چند سال سابقه داشتن میومدن برای SQL و ASP.NET راهنمایی میخاستن. ولی الان ...
چه باید کرد؟!

6 نظرات:

SMAH1 گفت...

یه کم هم باید حق به استاد بدید.خودتون تا حالا سعی کردید چه چیزی به یکی یاد بدید.مثلا یکی از اقوام نزدیک ما (در سن 40 سالگی) رفت کلاس طراحی صفحات وب ثبت نام کرد ولی سه چهار جلسه بیشتر نرفت!خیلی ها حتی نمی دونن چی می خوان و فکر می کنن برنامه نویسی راحته (مزیتش این بود که از اون به بعد به من با دیده احترام نگاه می کرد و تا قبل از اون فکر میکرد کار من راحته)!!در حالی که در کلاس ها فقط مقدمات ارائه میشه و نه اصل مطالب (کشش کلاس،وسعت مطالب و ... نمیگذاره همه چیز گفته بشه).بقیش به عهده دانشجو است که بگرده،تلاش کنه و پیدا کنه (استاد فقط باید خط بده).البته من خودم کلاس ندیدم و خودآموز برنامه نویسی یاد گرفتم ولی بارها آدم هایی رو دیدم که یه دستور ساده مثل X = X + 1 رو نمی تونن درک کنند و باید کلی باهاشون سروکله بزنی.استاد هم باید جمع رو ببینه و معمولا نمی تونه از تمام دانشش استاده کنه.در ضمن کم بودن سطح دانش بعضی از استاد ها رو قبول دارم.اما چاره چیه،این هم یک «دکان» است و به جای اینکه عالمترین ها آموزش بدن،بعضا،کم علمترین ها رو به آموزش میارن.
یک نکته دیگه هم هست.من معمولا وقتی می خوام یک مطلب جدید رو یاد بگیرم (فرض کنید زبان جدید برنامه نویسی)،بعد از خوندن مطلب و درک اون و چند ماه (یا سال) تلاش توی اون مورد،دوباره منبع ام رو می خونم و معمولا این بار به اطلاعات بیشتری دست پیدا می کنم.منظورم اینکه از یک کلاس ثابت،آدم های بی اطلاع و آدم هایی که کمی اطلاعات دارن و آدم هایی که متخصص هستند،برداشت متفاوت دارن.گاها یک کتاب رو 4 یا 5 بار در طول دو یا سه سال می خونم.
نتیجه اینکه ،این کار تلاش می خواد و «هلو برو تو گلو» نیست و همین افتخار ما برنامه نویسی ها است

سعيد گفت...

مطلبي رو كه دوستمون در پاسخ نوشتند در همه جاي دنيا و در هر كلاسي مي‌تونه رخ بده. يكي پير شده يكي حال نداره، يكي كم هوشه. يكي باهوشه....
مطلب نويسنده در مورد فقر سطح علمي است. در مورد فقر دانش عمومي كه اگر اين است وضع آموزگار و آموزگارهاي ما، واي به حال جويندگان دانش.
اما چرا وضعيت به اين صورت درآمده؟
زمانيكه به نويسنده‌هاي كتاب‌هاي علمي و فني توجهي نمي‌شود.
زمانيكه 10 درصد پشت جلد كتاب رو به نويسنده مي‌دن.
زمانيكه اين 10 درصد رو شش ماه بعد از چاپ كتاب در طي دو قسط به نويسنده مي‌دن!
نتيجه:
ديگه كسي نمي‌نويسه. زندگي خرج داره. چند نفر رو اين دور و اطراف مي‌تونيد نام ببريد كه دارند به رايگان براي عموم مطلب خوب و فني و دست اول به زبان فارسي منتشر مي‌كنند. به جرات مي‌تونم بگم به 5 نفر نمي‌رسند.
هستند كرور كرور كه پچ نرم افزار و آخرين آنتي ويروس را معرفي كنند اما واقعا چند نفر فني نويس در مورد برنامه نويسي داريم؟
وقتي هم كه كسي ننوشت ، وقتي هم كه سطح زبان عموم خراب است (به لطف به اصطلاح سيستم آموزش و پرورش عمومي)، نتيجه‌اش مي‌شود فقر عمومي علمي. از استاد گرفته تا دانشجو تا بقيه.
همين‌هايي هم كه مي‌نوشتند در طي يك سال اخير تعدادشون كمتر و كمتر شده.

aghdam گفت...

با این وضعیت موجود نمی دونم از اساتید گله کنم یا دانشجویان
من دانشجوی ترم 3 هستم و چون با هر دو گروه رابطه دارم می بینم که هر دو گروه تو یه کشمکش گیر کردند که هیچ کدوم هم به فکر اصلاح خودشون نیستند
اول از دانشجوها بگم که فکر می کنند همیشه وضعیتشون همینه و فقط این درسهایی که تو دانشگاه (توسط این اساتید) ارائه میشه کافی است و اصلا به فکر تحقیق به صورت تخصصی نیستند و همش به فکر چیزهای متفرقه هستند(مثلا رابطه خراب بین دانشجویان دختر و پسر)،اکثریتشون اصلا به فکر کار اضافی نیستند ،اکثریتشون فکر می کنند که همه چیزو باید استاد بهشون یاد بده و...

اما اساتید که اکثریتشون اصلا انصاف ندارن ،علم که چه عرض کنم ،حداقل علوم که خودشون بهش واقف هستند رو ارائه نمی دن ،به دانشجو روحیه تحقیق و کنجکاوی رو القاع نمی کنند و اصلا به طور کلی سر نخ رو به دانشجو نمی دند
حالا دانشجو ها هم که ماشالله فکر می کنند استاد اگه کمتر درس بده بهتره (به اصطلاح گنجه)
به طور مثال خودم سعی می کنم سر کلاس هر استادی نرم و اگه هم برم تا لوس ترفو نکشم ول نمی کنم و یه کاری می کنم که طرف بدون مطالعه سر کلاس نیاد 8)

حالا چاره کار به نظر من اینه که یه فرد اگه بخواد موفق باشه و بهتر علوم مربوطه رو بیاموزه تو یه گروه نرم افزاری عضو باشه (البته فعال و فرقی نمی کنه کوچک باشه یا بزرگ)،یه وبلاگ داشته باشه و آموخته هاشو توش ارائه کنه ،اصلا به فکر دخترای دانشگاه نباشن ،سعی کنه سر کلاس به استادا درس بده،به فکر کار تو یه شرکت نرم افزاری باشن و سعی کنن زیاد مطالعه کنن

ولی من تا حالا تو کلاس های آموزشگاه ها شرکت نکردم ولی فکر کنم اونجا از دانشگاه هم بدتر باشه

پی نوشت : یادش بخیر یه استاد بود تو کلاس طراحی الگوریتم (البته من اولین جلسه رفتم حذف کردم)هر جلسه از رشته نرم افزار صحبت میکرد که آخر ترم بچه ها افسرده شده بودند ،بعضی ها یا می خواستن ترک تحصیل کنن یا تغییر رشته بدن :)

Afshar Mohebbi گفت...

جالب بود. فکر نمی‌کردم اوضاع آموزشگاه‌ها این طور افتضاح باشه.

ناشناس گفت...

مطلب اینجاست که همه نمی دونن فقط بعضی ها می تونن برنامه نویس بشن، نه همه. مثل خلبانی یا فضا نوردی مثلا کسی که دندونش مشکل داره یا عینکی شدهن دیگه نمی تونه خلبان بشه بنابراین برای برنامه نویس شدن هم باید واجد شرایط خاصی بود و اینکه همه رو همین طوری سر هر کلاسی راه بدن غلطه اون استاد هم اگر کاری از دستش بر می اومد تو این شهر کورا که یه چشمی پادشاه حتما سر یک پروژه بود نه سر کلاس
در ثانی فکر نمی کنم که صاحبان اصلی تکنولوژی IT‌ از سر بیکاری اینهمه کتاب خود آموز منتشر کرده باشند احتمالا به این نتیجه رسیدن که اگر کسی بتونه برنامه نویس بشه باید بتونه از طریق خود اموز بشه و اگر هم توان برنامه نویس شدن رو نداره وقت و پول کسی رو تلف نمیکنه

مجید گفت...

برنامه نویسی یاد گرفتنی نیست ، درک کردنیه.